از صداي گريه خودم بيدار شدم ،
روحم بود ، داشت گريه ميكرد
حالا اسمشو هرچي كه بزاري ، روح ، ضميرناخودآگاه ، منِ برتر
اما من اصلا نفهميده بودم ، وقتي بيدار شدم ديدم نشستم ، چشمام خيس بود و صورتم پر اشك
داشتم هق هق ميزدم ،
جهنم ضربشو, زد به من !
روحم گريه ميكرد ،
و من نفهميده بودم ...
آنچه در من ميگذرد...برچسب : نویسنده : marknote بازدید : 108